موزهی هنرهای معاصر تهران، ۱۹فروردین۱۳۹۵.
شکوفه غفاری، علی گلستانه.
امروزه دربارهی نقش هنرمندانهی کیوریتور و محوشدن مرز میان هنرمند و کیوریتور صحبتهای زیادی میشود. اما در عمل میبینیم که این مرز حذف نشده، بلکه کیوریتور در سطحی بالاتر جای هنرمند را گرفته است. هنرمندان در بسیاری از موارد تنها از راه وساطت کیوریتور است که میتوانند به دنیای هنر وارد شوند یا در آن بدرخشند (نمیخواهیم وارد استثناها شویم. همچنین میدانیم که در کشورهای درحالتوسعه مثل ایران هنوز کیوریتور چنین اهمیت مطلقی را نیافته است). اما واقعیت آن است که امروز هرجا بازار جدید هنر با قدرت بیشتری عمل میکند، کیوریتورها هم آنجا اعتبار بیشتری دارند. گویی حتماً باید کیوریتوری باشد که حرفهای هنرمند را سازماندهی کند. شما به عنوان کیوریتور اگر بخواهید از این وضعیت جدید انتقاد کنید چه میگوئید؟ آیا اینکه کیوریتور در نقش یاور هنرمند اما به عنوان نمایندهی بازار ظاهر میشود به نظرتان موقعیت و حتی آگاهی هنرمند را تهدید نمیکند؟
خیر! با صحبتهایتان دربارهی سلسلهمراتب قدرت موافق نیستم. فکر میکنم وضعیتهای مختلف تفاوتهای بسیاری با هم دارند. آسان نیست که به این مساله کلی نگاه کنیم. بیشتر از اینکه بخواهم دربارهی نقش کیوریتور و هنرمند صحبت کنم، علاقمندم بدانم که پروژههای هنری و پروژههای کیوریتوری چه کارهایی میکنند. پس امروز تمرکز بر روی نتیجهی کار یک شخص بیشتر به من مربوط است. چیزی که بیشتر به آن علاقمندم این است که نتیجهی کار چه میشود؛ چه کار هنرمند، چه کار هرکسی که خودش را به عنوان کیوریتور معرفی میکند. البته هنرمندها هم میتوانند کیوریتوری کنند. میدانید که بسیاری از بهترین کیوریتورها به عنوان هنرمند شروع به کار کردهاند و هنرمندبودن را ادامه دادهاند. هیچ تضاد ذاتیای در این مورد نمیبینم.