چندی پیش دوستی گرانقدر نقد زیر را برای پروژههای راما فرستاده بود؛ اما مشکلات فنی پیشآمده از یکسو و فشار برنامهریزی برای برنامههای اجراییِ آتی سبب شد که انتشار و پاسخ ما به آن مدتی به تعویق بیفتد. آنچه در ادامه خواهید خواند، نخست نقد این دوست گرامی و سپس پاسخ پروژههای راما به آن است. توضیح آنکه متن ارسالی بیشتر شمایل گفتگویی دوستانه را دارد و پروژههای راما مصرانه از دستبردهای ویرایشی و نگارشی در متن پرهیز کرده است. یقینا اگر متن از اصل برای انتشار نوشته میشد، استحکام و شیوایی کلام نویسنده را بیشتر و بهتر نمایندگی میکرد.
با سلام دوستان عزیزم
سلام خیلی خوشحالم از این حرکت پر شور شما دمتان گرم و سرتان سبز
دوستان عزیزم من راجع به بند آخر کمی دل نگران شدم از این بابت گفتم که براتون بنویسم
کلمه «خط قرمز» مفهومی بسیار خشونتبار و دگماتیسم و لعنتی را متبادر میکند. این کلمات در طول تاریخ به نظر میرسد از مذاهب افراطی (که همه آنها افراط را دارند ولی در اثر مبارزات و تحلیلها و گفتگوها بعضیها به موقعیت انسانمدارانهتری رسیدهاند) تا حکومتهای خشونتبار و بدنام و بدعملی مانند حکومتهای سوسیالیستی و ملیگرایان افراطی از جمله دیکتاتور و جنایتکارهایی مانند استالین، مائو، هیتلر تا امروز که شاهد ظهور گروههای راست افراطی در غرب هستیم و همچنین در تاریخ پرنشیب خودمان مخصوصاً در این 40 ساله اخیر. که خطوط قرمز تنها عاملی برای سرکوب به نظر میرسد، پس مهم دانستم بگویم که استفاده از این کلمه بیشتر از آنکه موضع شما را نشان دهد بیشتر از آن ایدئولوژیای سگمذهبانه را ارائه میدهد که دیگر همه ما نتایج آن را با گوشت و پوست و استخوان چشیدهایم، ایجاد تشکل در قبال گفتگو و نقد و خردورزی و تحمل (نه کنار آمدن و توافق و آن نسبیگری ابلهانه موجود) و استمرار امکانپذیر است اما به محض گفتن خط قرمز تنها مرزی از خشونت آشکار میشود که به نظر خشونت غالباً به سمت حذف و جمود پیش میرود و خارج از مسئله خردورزی است. مجدداً تاکید میکنم من کاملاً با جهتگیری، روشمندی و موضعگیری موافق هستم و از صلح با همه متنفر بلکه گفتگو و اعلام موضع را ضروری میدانم.